حالت و چگونگی شتاب زده. دست پاچگی. استعجال. مقابل آهستگی و نرمی. مقابل تأنی. تعجیل و عجله. چالاکی. عجلۀ بسیار. (ناظم الاطباء). تعجرف. خدب. رهق. عجرفه. قاهره. قهیره. قهمزا. نمل. نملان. هوج. (منتهی الارب) : اگر از گران سنگی و آهستگی نکوهیده گردی دوست تر دارم که از سبکساری و شتابزدگی. (منتخب قابوسنامه ص 5). عواقب شتابزدگی و خواتم ترکی تأنی ندامت و غرامت بود. (سندبادنامه ص 154). شتابزدگی کار شیطان است و بی خبری ازباب نادانی. (مرزبان نامه). گفت شتابزدگی از شیطان است مگردر پنج چیز: طعام پیش مهمان نهادن و تجهیز مردگان ونکاح دختران بالغه و گزاردن وام و توبه گناهان. (تذکرهالاولیاء عطار)
حالت و چگونگی شتاب زده. دست پاچگی. استعجال. مقابل آهستگی و نرمی. مقابل تأنی. تعجیل و عجله. چالاکی. عجلۀ بسیار. (ناظم الاطباء). تَعَجرُف. خَدَب. رَهَق. عَجرَفَه. قاهِرَه. قَهیرَه. قَهمَزا. نَمَل. نَمَلان. هَوج. (منتهی الارب) : اگر از گران سنگی و آهستگی نکوهیده گردی دوست تر دارم که از سبکساری و شتابزدگی. (منتخب قابوسنامه ص 5). عواقب شتابزدگی و خواتم ترکی تأنی ندامت و غرامت بود. (سندبادنامه ص 154). شتابزدگی کار شیطان است و بی خبری ازباب نادانی. (مرزبان نامه). گفت شتابزدگی از شیطان است مگردر پنج چیز: طعام پیش مهمان نهادن و تجهیز مردگان ونکاح دختران بالغه و گزاردن وام و توبه گناهان. (تذکرهالاولیاء عطار)